ذهن پژوهشگر خود به خود می اندیشد
انسان پژوهشگر باید از كلام خویش بهخوبی استفاده كند. او باید به خاطر بسپارد كه گفتوگوها زمینهساز دانستهها و تجربیات هستند و او باید خود را از شر گفتوگوهای بیثمر و بیفایده رها كند. انسان پژوهشگر علاقه فراوانی به ثبت تجربیات خویش دارد و در هر فرصتی مینویسد و سعی میكند از طریق نوشتن تفكر كند و حتی گاهی اوقات پاسخ سؤالات خویش را بیابد. السلی رابینسون میگوید: «بزرگترین بیم بشر از تغییر است، مردم از افكار جدید، عادتهای جدید، محیط جدید و روش جدید میترسند، غافل از آنكه اساس زندگی تغییر و تنوع است وزندگی بدون آن قابلدوام نیست، تنها راه زندگی بهتر و طولانیتر آمادگی شما برای قبول تغییر و عمل كردن برای تحولهای بزرگ است پس خودتان را عوض كنید.» از تغییرات زمانه نمیتوان فرار كرد، بلكه باید به مدد مغز و اندیشه، تغییرات را در جهتی قرارداد كه سبب سعادتمندی انسانها شود و این تغییرات نیازمند انسانهای پژوهشگر است و به گفته سقراط: «جهان بدون تحقیق و تفحص درخور زیستن نیست.» بدون شك اگر انسان پژوهشگر به مرحله تعالی خویش برسد، به گفته «لامارتین» كه میگوید: «افكار افراد متفكر خودبهخود میاندیشد»، انسان پژوهشگر نیز خود به تفكر تبدیل میشود، انسانی كه برای جامعه خویش گوهری است گرانبها.
بدون نظر