این پست به فرآیند تحقیق علمی، و مفروضات و نتایج فرآیند تحقیق می پردازد.
پارادایم های پژوهش اجتماعی
طراحی و انجام تحقیقات ما بر اساس مدلهای ذهنی یا چارچوبهای مراجعی که برای سازماندهی استدلال و مشاهدات خود استفاده میکنیم، شکل میگیرد. به این مدل ها یا چارچوب های ذهنی (سیستم های اعتقادی) پارادایم می گویند. کلمه “پارادایم” توسط
توماس کوهن (1962) در کتاب خود به نام ساختار انقلاب های علمی، جایی که تاریخ علوم طبیعی را برای شناسایی الگوهای فعالیت هایی که پیشرفت علم را شکل می دهند، بررسی کرد. ایدههای مشابهی برای علوم اجتماعی نیز قابل استفاده است، جایی که یک واقعیت اجتماعی میتواند توسط افراد مختلف به روشهای مختلف مشاهده شود، که ممکن است تفکر و استدلال آنها را در مورد پدیده مشاهده شده محدود کند. برای مثال، محافظهکاران و لیبرالها تصورات بسیار متفاوتی از نقش دولت در زندگی مردم دارند و از این رو، نظرات متفاوتی در مورد چگونگی حل مشکلات اجتماعی دارند. محافظه کاران ممکن است بر این باورند که کاهش مالیات ها بهترین راه برای تحریک اقتصاد راکد است زیرا باعث افزایش درآمد و هزینه های قابل تصرف مردم می شود که به نوبه خود تولید و اشتغال را افزایش می دهد. متقابلا، لیبرالها ممکن است بر این باور باشند که دولتها باید مستقیمتر در برنامههای ایجاد شغل مانند کارهای عمومی و پروژههای زیربنایی سرمایهگذاری کنند، که باعث افزایش اشتغال و توانایی مردم برای مصرف و پیشبرد اقتصاد میشود. به همین ترتیب، جوامع غربی بر حقوق فردی، مانند حق حریم خصوصی، حق بیان آزاد و حق حمل اسلحه تاکید بیشتری دارند. در مقابل، جوامع آسیایی تمایل دارند حقوق افراد را در مقابل حقوق خانوادهها، سازمانها و دولت متوازن کنند و بنابراین تمایل دارند در سیاستهای خود بیشتر اشتراکی و کمتر فردگرا باشند. چنین تفاوتهایی در دیدگاه اغلب غربیها را به انتقاد از دولتهای آسیایی به دلیل خودکامگی میکشاند، در حالی که آسیاییها جوامع غربی را به خاطر حریص بودن، داشتن نرخ بالای جنایت و ایجاد «فرقه فردی» مورد انتقاد قرار میدهند.
تشخیص پارادایم ها اغلب دشوار است، زیرا آنها ضمنی، فرض شده و بدیهی هستند. با این حال، شناخت این پارادایمها برای ایجاد معنا و آشتی دادن تفاوتها در برداشت مردم از یک پدیده اجتماعی، کلیدی است. به عنوان مثال، چرا لیبرال ها معتقدند که بهترین راه برای بهبود آموزش متوسطه استخدام معلمان بیشتر است، اما محافظه کاران معتقدند که خصوصی سازی آموزش (با استفاده از ابزارهایی مانند کوپن مدرسه) در دستیابی به همان هدف مؤثرتر است؟ زیرا محافظه کاران بیشتر به بازارهای رقابتی (یعنی رقابت آزاد بین مدارسی که بر سر دلارهای آموزشی رقابت می کنند) اعتقاد دارند، در حالی که لیبرال ها بیشتر به نیروی کار اعتقاد دارند (یعنی داشتن معلمان و مدارس بیشتر). به همین ترتیب، در تحقیقات علوم اجتماعی، اگر کسی بخواهد بفهمد که چرا یک فناوری خاص در یک سازمان با موفقیت اجرا شد اما در سازمانی دیگر به طرز فجیعی با شکست مواجه شد، محققی که به جهان از طریق “دریچه عقلانی” نگاه می کند، به دنبال توضیحات منطقی از مشکل مانند فناوری ناکافی یا تناسب ضعیف بین فناوری خواهد بود. و زمینه کاری که در آن مورد استفاده قرار می گیرد، در حالی که پژوهش دیگری که به همان مشکل از طریق “لنز اجتماعی” نگاه می کند ممکن است به دنبال کمبودهای اجتماعی مانند آموزش ناکافی کاربران یا عدم پشتیبانی مدیریت باشد، در حالی که کسانی که آن را از طریق “دریچه سیاسی” می بینند. به دنبال نمونههایی از سیاستهای سازمانی است که ممکن است فرآیند اجرای فناوری را مختل کند. از این رو، پارادایمهای ناخودآگاه اغلب مفاهیمی را که محققان تلاش میکنند اندازهگیری کنند، مشاهدات آنها و تفسیرهای بعدی آنها از یک پدیده را محدود میکنند.
دو پارادایم رایج امروزه در میان محققان علوم اجتماعی، پوزیتیویسم و پسا پوزیتیویسم است. پوزیتیویسم، بر اساس آثار فیلسوف فرانسوی آگوست کنت (1798-1857)، پارادایم علمی غالب تا اواسط قرن بیستم بود. این معتقد است که علم یا خلق دانش باید به آنچه قابل مشاهده و اندازه گیری است محدود شود. پوزیتیویسم به طور انحصاری بر نظریه هایی تکیه می کند که می توانند مستقیماً آزمایش شوند. اگرچه پوزیتیویسم در اصل تلاشی بود برای جداسازی تحقیق علمی از دین (جایی که احکام را نمیتوان به طور عینی رعایت کرد)، پوزیتیویسم به تجربهگرایی یا ایمان کور به دادههای مشاهدهشده و رد هرگونه تلاش برای تعمیم یا استدلال فراتر از واقعیتهای قابل مشاهده منجر شد. از آنجایی که افکار و عواطف انسانی را نمیتوان مستقیماً اندازهگیری کرد، موضوعات مشروعی برای تحقیقات علمی در نظر گرفته نشد. سرخوردگی از ماهیت کاملاً تجربی فلسفه پوزیتیویستی منجر به توسعه پسا پوزیتیویسم (یا پست مدرنیسم) در اواسط اواخر قرن بیستم شد. پسا پوزیتیویسم استدلال می کند که می توان با ترکیب مشاهدات تجربی با استدلال منطقی استنتاج های معقولی درباره یک پدیده کرد. پسا پوزیتیویست ها علم را نه قطعی، بلکه احتمالی (یعنی بر اساس بسیاری از موارد احتمالی) می بینند و اغلب به دنبال کشف این اقتضائات برای درک بهتر واقعیت اجتماعی هستند. اردوگاه پسا پوزیتیویستی بیشتر به سوبژکتیویست ها تقسیم شده است که جهان را به عنوان یک ساخت ذهنی ذهنی ما به جای واقعیتی عینی می بینند و رئالیست های انتقادی که معتقدند یک واقعیت بیرونی وجود دارد که مستقل از تفکر فرد است اما ما هرگز نمی توانیم چنین واقعیتی را با هیچ درجه ای از قطعیت بدانیم.
بورل و مورگان (1979)، در کتاب اصلی خود پارادایمهای جامعهشناختی و تحلیل سازمانی، پیشنهاد کردند که روشی که محققان علوم اجتماعی به پدیدههای اجتماعی مینگرند و مطالعه میکنند، توسط دو مجموعه اساسی از مفروضات فلسفی شکل میگیرد: هستیشناسی و معرفتشناسی. هستی شناسی به مفروضات ما در مورد اینکه چگونه جهان را می بینیم، اشاره دارد، به عنوان مثال، آیا جهان عمدتاً از نظم اجتماعی یا تغییر مداوم تشکیل شده است. معرفت شناسی به مفروضات ما در مورد بهترین روش مطالعه جهان اشاره دارد، به عنوان مثال، آیا ما از یک رویکرد عینی یا ذهنی برای مطالعه واقعیت اجتماعی استفاده می کنیم. با استفاده از این دو مجموعه مفروضات، می توانیم تحقیقات علوم اجتماعی را به یکی از چهار دسته طبقه بندی کنیم (شکل 3.1 را ببینید).
اگر محققان جهان را عمدتاً متشکل از نظم اجتماعی (هستیشناسی) میدانند و از این رو به دنبال مطالعه الگوهای رویدادها یا رفتارهای منظم هستند و معتقدند که بهترین راه برای مطالعه چنین جهانی استفاده از رویکرد عینی (معرفتشناسی) مستقل از شخص است. انجام مشاهدات یا تفسیرها، مانند استفاده از ابزارهای استاندارد گردآوری دادهها مانند نظرسنجیها، آنگاه الگوی کارکردگرایی را اتخاذ میکنند. با این حال، اگر آنها بر این باورند که بهترین راه برای مطالعه نظم اجتماعی از طریق تفسیر ذهنی شرکتکنندگان درگیر است، مانند مصاحبه با شرکتکنندگان مختلف و آشتی دادن تفاوتها بین پاسخهای آنها با استفاده از دیدگاههای ذهنی خودشان، در این صورت از یک پارادایم تفسیرگرایی استفاده میکنند. اگر محققان بر این باورند که جهان متشکل از تغییرات رادیکال است و به دنبال درک یا اعمال تغییرات با استفاده از رویکرد عینیتگرایانه هستند، در این صورت از یک پارادایم ساختارگرایی رادیکال استفاده میکنند. اگر آنها میخواهند تغییرات اجتماعی را با استفاده از دیدگاههای ذهنی شرکتکنندگان درگیر درک کنند، پس از یک الگوی اومانیسم رادیکال پیروی میکنند.

شکل 3.1. چهار پارادایم تحقیقات علوم اجتماعی (منبع: بورل و مورگان، 1979)
تا به امروز، اکثر تحقیقات علوم اجتماعی از علوم طبیعی تقلید کرده و از پارادایم کارکردگرا پیروی کرده اند. کارکردگرایان بر این باورند که نظم یا الگوهای اجتماعی را میتوان بر حسب مؤلفههای کارکردی آنها درک کرد و از این رو تلاش میکنند تا یک مسئله را به اجزای کوچک تجزیه کنند و با استفاده از تکنیکهای عینیتگرایانه مانند پیمایش و تحقیقات تجربی، یک یا چند مؤلفه را با جزئیات مطالعه کنند. با این حال، با ظهور تفکر پسا پوزیتیویستی، تعداد کمی از محققان علوم اجتماعی در حال تلاش برای درک نظم اجتماعی با استفاده از تکنیکهای ذهنگرایانه مانند مصاحبه و مطالعات قومنگاری هستند. اومانیسم رادیکال و ساختارگرایی رادیکال همچنان بخش ناچیزی از تحقیقات علوم اجتماعی را نشان می دهد. زیرا دانشمندان در درجه اول به درک الگوهای قابل تعمیم رفتار، رویدادها یا پدیده ها توجه دارند تا رویدادهای خاص یا در حال تغییر. با این وجود، اگر می خواهید تغییرات اجتماعی را مطالعه کنید، مانند اینکه چرا جنبش های دموکراتیک به طور فزاینده ای در کشورهای خاورمیانه در حال ظهور هستند، یا اینکه چرا این جنبش در تونس موفق بود، مسیر طولانی تری را برای موفقیت در لیبی در پیش گرفت، و هنوز در سوریه موفق نیست، پس شاید اومانیسم رادیکال رویکرد مناسبی برای چنین مطالعه ای باشد. پدیده های اجتماعی و سازمانی عموماً عناصری از نظم و تغییر را تشکیل می دهند. به عنوان مثال، موفقیت سازمانی به فرآیندهای تجاری رسمی، رویههای کاری و مسئولیتهای شغلی بستگی دارد، در حالی که به طور همزمان توسط ترکیبی از رقبا، محصولات رقیب، تامینکنندگان، در حال تغییر محدود میشود. و پایگاه مشتری در محیط کسب و کار. از این رو، درک جامعتر و کاملتر از پدیدههای اجتماعی مانند اینکه چرا برخی سازمانها موفقتر از سایرین هستند، مستلزم قدردانی و بکارگیری رویکرد چندپارادایمی در تحقیق است.
مروری بر فرآیند تحقیق
پس الگوهای ذهنی ما چگونه تحقیقات علوم اجتماعی را شکل می دهند؟ در هسته خود، تمام تحقیقات علمی یک فرآیند تکراری از مشاهده، عقلانی کردن، و اعتبار است. در مرحله مشاهده، ما یک پدیده، رویداد یا رفتار طبیعی یا اجتماعی را مشاهده می کنیم که مورد علاقه ماست. در مرحله عقلانیسازی، سعی میکنیم با اتصال منطقی قطعات مختلف پازلی که مشاهده میکنیم، پدیده، رویداد یا رفتار مشاهدهشده را معنا کنیم، که در برخی موارد ممکن است منجر به ساخت یک نظریه شود. در نهایت، در مرحله اعتبار سنجی، نظریه های خود را با استفاده از یک روش علمی از طریق فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها آزمایش می کنیم و با انجام این کار، احتمالاً نظریه اولیه خود را اصلاح یا گسترش می دهیم. با این حال، طرح های تحقیق بر اساس این که آیا محقق از مشاهده شروع می کند و سعی می کند مشاهدات را منطقی کند (تحقیق استقرایی)، یا اینکه محقق از عقلانیت پیشین یا یک نظریه شروع می کند و سعی می کند نظریه را تأیید کند (تحقیق قیاسی) متفاوت است. از این رو، چرخه مشاهده – عقلانی سازی – اعتبارسنجی بسیار شبیه به چرخه استقرا – استنتاج تحقیق مورد بحث در فصل 1 است.
بیشتر تحقیقات سنتی ماهیت قیاسی و کارکردی دارند. شکل 3.2 یک نمای شماتیک از چنین پروژه تحقیقاتی را ارائه می دهد. این شکل مجموعهای از فعالیتهایی را که باید در تحقیقات کارکردگرایانه انجام شود، به سه مرحله اکتشاف، طراحی تحقیق و اجرای تحقیق تقسیمبندی میکند. توجه داشته باشید که این طرح تعمیم یافته یک نقشه راه یا فلوچارت برای همه تحقیقات نیست. این فقط برای تحقیقات کارکردگرایانه کاربرد دارد و میتواند و باید برای تناسب با نیازهای یک پروژه خاص اصلاح شود.

شکل 3.2. فرآیند تحقیق کارکردگرا
مرحله اول تحقیق اکتشاف است. این مرحله شامل کاوش و انتخاب سؤالات تحقیق برای بررسی بیشتر، بررسی ادبیات منتشر شده در حوزه تحقیق برای درک وضعیت فعلی دانش در آن حوزه، و شناسایی نظریه هایی است که ممکن است به پاسخگویی به سؤالات مورد علاقه تحقیق کمک کند.
اولین گام در مرحله اکتشاف، شناسایی یک یا چند سوال تحقیقی است که با یک رفتار، رویداد یا پدیده مورد علاقه خاص سروکار دارند. سؤالات تحقیق سؤالات خاصی در مورد یک رفتار، رویداد یا پدیده مورد علاقه است که می خواهید در تحقیق خود به دنبال پاسخ آنها باشید. به عنوان مثال می توان به عواملی اشاره کرد که مصرف کنندگان را برای خرید کالاها و خدمات آنلاین بدون اطلاع از فروشندگان این کالاها یا خدمات ترغیب می کند، چگونه می توانیم دانش آموزان دبیرستانی را خلاق تر کنیم و چرا برخی افراد مرتکب اقدامات تروریستی می شوند. سؤالات پژوهشی می توانند به مسائل مربوط به چیستی، چرایی، چگونه، چه زمانی و غیره بپردازند. سؤالات تحقیقاتی جالبتر آنهایی هستند که برای جمعیت وسیعتری جذابیت دارند (به عنوان مثال، «شرکتها چگونه میتوانند نوآوری کنند» یک سؤال تحقیقاتی جالبتر از «چگونه شرکتهای چینی میتوانند در بخش خدمات نوآوری کنند» است. به مشکلات واقعی و پیچیده (برخلاف مسائل فرضی یا “اسباب بازی”)، و جایی که پاسخ ها واضح نیستند، رسیدگی کنید. پرسشهای پژوهشی با تمرکز محدود (اغلب با پاسخهای دودویی بله/خیر) کمتر مفید و جالبتر هستند و برای درک ظرایف ظریف پدیدههای اجتماعی کمتر مناسب هستند. سؤالات پژوهشی غیر جالب عموماً منجر به یافته های پژوهشی غیر جالب و غیرقابل انتشار می شود.
گام بعدی انجام بررسی ادبیات حوزه مورد علاقه است. هدف از بررسی ادبیات سه مورد است: (1) بررسی وضعیت فعلی دانش در حوزه تحقیق، (2) شناسایی نویسندگان، مقالات، نظریه ها و یافته های کلیدی در آن حوزه، و (3) شناسایی شکاف های دانش در آن حوزه تحقیقاتی. بررسی ادبیات امروزه معمولاً با استفاده از جستجوهای رایانه ای کلمات کلیدی در پایگاه های داده آنلاین انجام می شود. کلمات کلیدی را می توان با استفاده از عملیات “و” و “یا” برای محدود کردن یا گسترش نتایج جستجو ترکیب کرد. هنگامی که فهرست کوتاهی از مقالات مرتبط از جستجوی کلیدواژه ایجاد شد، محقق باید به صورت دستی هر مقاله یا حداقل بخش چکیده آن را مرور کند تا مناسب بودن آن مقاله را برای بررسی دقیق تعیین کند. بررسی ادبیات باید تا حد معقولی کامل باشد و محدود به چند مجله نباشد. چند سال یا یک روش خاص. مقالات مرور شده ممکن است در قالب جداول خلاصه شوند و با استفاده از چارچوب های سازماندهی مانند ماتریس مفهومی ساختار بیشتری داشته باشند. یک مرور ادبیات به خوبی انجام شده باید نشان دهد که آیا سؤالات تحقیق اولیه قبلاً در ادبیات مورد بررسی قرار گرفته اند (که نیاز به مطالعه مجدد آنها را برطرف می کند)، آیا سؤالات تحقیق جدیدتر یا جالب تری در دسترس هستند و آیا سؤالات تحقیق اصلی باید با توجه به یافته های بررسی ادبیات، اصلاح یا تغییر یابد. این بررسی همچنین میتواند برخی شهودها یا پاسخهای بالقوه را به سؤالات مورد علاقه ارائه دهد و/یا به شناسایی نظریههایی که قبلاً برای پرداختن به سؤالات مشابه استفاده شدهاند کمک کند. و می توان با استفاده از چارچوب های سازماندهی مانند ماتریس مفهومی ساختار بیشتری داد. یک مرور ادبیات به خوبی انجام شده باید نشان دهد که آیا سؤالات تحقیق اولیه قبلاً در ادبیات مورد بررسی قرار گرفته اند (که نیاز به مطالعه مجدد آنها را برطرف می کند)، آیا سؤالات تحقیق جدیدتر یا جالب تری در دسترس هستند و آیا سؤالات تحقیق اصلی باید با توجه به یافته های بررسی ادبیات، اصلاح یا تغییر یابد. این بررسی همچنین میتواند برخی شهودها یا پاسخهای بالقوه را به سؤالات مورد علاقه ارائه دهد و/یا به شناسایی نظریههایی که قبلاً برای پرداختن به سؤالات مشابه استفاده شدهاند کمک کند. و می توان با استفاده از چارچوب های سازماندهی مانند ماتریس مفهومی ساختار بیشتری داد. یک مرور ادبیات به خوبی انجام شده باید نشان دهد که آیا سؤالات تحقیق اولیه قبلاً در ادبیات مورد بررسی قرار گرفته اند (که نیاز به مطالعه مجدد آنها را برطرف می کند)، آیا سؤالات تحقیق جدیدتر یا جالب تری در دسترس هستند و آیا سؤالات تحقیق اصلی باید با توجه به یافته های بررسی ادبیات، اصلاح یا تغییر یابد. این بررسی همچنین میتواند برخی شهودها یا پاسخهای بالقوه را به سؤالات مورد علاقه ارائه دهد و/یا به شناسایی نظریههایی که قبلاً برای پرداختن به سؤالات مشابه استفاده شدهاند کمک کند. یک مرور ادبیات به خوبی انجام شده باید نشان دهد که آیا سؤالات تحقیق اولیه قبلاً در ادبیات مورد بررسی قرار گرفته اند (که نیاز به مطالعه مجدد آنها را برطرف می کند)، آیا سؤالات تحقیق جدیدتر یا جالب تری در دسترس هستند و آیا سؤالات تحقیق اصلی باید با توجه به یافته های بررسی ادبیات، اصلاح یا تغییر یابد. این بررسی همچنین میتواند برخی شهودها یا پاسخهای بالقوه را به سؤالات مورد علاقه ارائه دهد و/یا به شناسایی نظریههایی که قبلاً برای پرداختن به سؤالات مشابه استفاده شدهاند کمک کند. یک مرور ادبیات به خوبی انجام شده باید نشان دهد که آیا سؤالات تحقیق اولیه قبلاً در ادبیات مورد بررسی قرار گرفته اند (که نیاز به مطالعه مجدد آنها را برطرف می کند)، آیا سؤالات تحقیق جدیدتر یا جالب تری در دسترس هستند و آیا سؤالات تحقیق اصلی باید با توجه به یافته های بررسی ادبیات، اصلاح یا تغییر یابد. این بررسی همچنین میتواند برخی شهودها یا پاسخهای بالقوه را به سؤالات مورد علاقه ارائه دهد و/یا به شناسایی نظریههایی که قبلاً برای پرداختن به سؤالات مشابه استفاده شدهاند کمک کند.
از آنجایی که پژوهش کارکردگرایانه (قیاسی) شامل آزمون تئوری است، گام سوم شناسایی یک یا چند نظریه است که میتواند به پاسخگویی به سؤالات پژوهشی مورد نظر کمک کند. در حالی که مرور ادبیات ممکن است طیف وسیعی از مفاهیم یا سازههای بالقوه مرتبط با پدیده مورد علاقه را کشف کند، یک نظریه به شناسایی اینکه کدام یک از این سازهها از نظر منطقی با پدیده هدف مرتبط است و چگونه مرتبط است، کمک میکند. چشم پوشی از نظریه ها ممکن است منجر به اندازه گیری طیف وسیعی از سازه های کمتر مرتبط، حاشیه ای یا نامربوط شود، در حالی که شانس به دست آوردن نتایج معنی دار و نه تصادفی محض را نیز به حداقل می رساند. در تحقیقات کارکردگرایانه، می توان از نظریه ها به عنوان مبنای منطقی برای فرضیه ها برای آزمون تجربی استفاده کرد. بدیهی است که همه نظریه ها برای مطالعه همه پدیده های اجتماعی مناسب نیستند. تئوری ها باید به دقت بر اساس تناسب آنها با مسئله هدف و میزان سازگاری مفروضات آنها با مسئله هدف انتخاب شوند. در فصل بعدی به بررسی دقیق نظریه ها و روند نظریه پردازی می پردازیم.
مرحله بعدی در فرآیند تحقیق، طراحی تحقیق است. این فرآیند با ایجاد طرحی از فعالیت هایی که باید انجام شود به منظور پاسخگویی رضایت بخش به سؤالات تحقیق شناسایی شده در مرحله اکتشاف مرتبط است. این شامل انتخاب یک روش تحقیق، عملیاتی کردن سازه های مورد علاقه، و ابداع یک استراتژی نمونه گیری مناسب است.
عملیاتی سازی فرآیند طراحی معیارهای دقیق برای سازه های نظری انتزاعی است. این یک مشکل بزرگ در تحقیقات علوم اجتماعی است، با توجه به اینکه بسیاری از ساختارها، مانند تعصب، بیگانگی، و لیبرالیسم به سختی قابل تعریف هستند، چه رسد به اندازه گیری دقیق. عملیاتیسازی با مشخص کردن «تعریف عملیاتی» (یا «مفهومسازی») سازههای مورد علاقه شروع میشود. در مرحله بعد، محقق می تواند ادبیات را جستجو کند تا ببیند آیا معیارهای معتبری وجود دارد که با تعریف عملیاتی آنها مطابقت داشته باشد که می تواند مستقیماً استفاده شود یا برای اندازه گیری سازه های مورد علاقه آنها اصلاح شود. اگر چنین معیارهایی در دسترس نباشند یا معیارهای موجود ضعیف باشند یا مفهومی متفاوت از آنچه محقق در نظر گرفته منعکس کنند، ممکن است ابزارهای جدیدی برای اندازهگیری آن ساختارها طراحی شود. این به این معنی است که دقیقاً دقیقاً چگونه ساختار مورد نظر اندازهگیری میشود (مثلاً چند مورد، چه مواردی و غیره). این به راحتی میتواند یک فرآیند طولانی و پرزحمت باشد، با دورهای متعدد پیشآزمون و اصلاحات قبل از اینکه ابزار جدید طراحیشده بهعنوان «معتبر علمی» پذیرفته شود. ما عملیاتی سازی سازه ها را در فصل آینده در مورد اندازه گیری مورد بحث قرار خواهیم داد.
همزمان با عملیاتیسازی، محقق باید تصمیم بگیرد که از چه روش تحقیقی برای جمعآوری دادهها برای پاسخگویی به سؤالات تحقیق مورد علاقه خود استفاده کند. چنین روشهایی ممکن است شامل روشهای کمی مانند آزمایش یا تحقیق پیمایشی یا روشهای کیفی مانند تحقیق موردی یا اقدام پژوهی یا احتمالاً ترکیبی از هر دو باشد. اگر آزمایشی مورد نظر است، پس طرح آزمایشی چیست؟ در صورت نظرسنجی، آیا یک نظرسنجی پستی، نظرسنجی تلفنی، نظرسنجی وب یا ترکیبی برنامه ریزی می کنید؟ برای پدیدههای اجتماعی پیچیده، نامطمئن و چند وجهی، رویکردهای چند روشی ممکن است مناسبتر باشند، که ممکن است به استفاده از نقاط قوت منحصربهفرد هر روش تحقیق کمک کند و بینشی ایجاد کند که ممکن است با استفاده از یک روش واحد به دست نیاید.
محققان همچنین باید با دقت جامعه هدفی را که میخواهند دادهها را از آن جمعآوری کنند و یک استراتژی نمونهگیری برای انتخاب نمونه از آن جامعه انتخاب کنند. به عنوان مثال، آیا آنها باید افراد یا شرکت ها یا گروه های کاری درون شرکت ها را بررسی کنند؟ چه نوع افراد یا شرکت هایی را می خواهند هدف قرار دهند؟ استراتژی نمونه گیری ارتباط تنگاتنگی با واحد تحلیل در یک مسئله پژوهشی دارد. هنگام انتخاب یک نمونه، باید دقت معقولی برای اجتناب از نمونه مغرضانه (به عنوان مثال، نمونه بر اساس راحتی) که ممکن است مشاهدات مغرضانه ایجاد کند، انجام شود. نمونه گیری به طور عمیق در فصل بعدی پوشش داده شده است.
در این مرحله، اغلب ایده خوبی است که یک پروپوزال تحقیق بنویسید که تمام تصمیمات اتخاذ شده در مراحل قبلی فرآیند تحقیق و منطق پشت هر تصمیم را با جزئیات بیان کند. این پروپوزال چند قسمتی باید به این موضوع بپردازد که چه سوالات تحقیقی را میخواهید مطالعه کنید و چرا، وضعیت قبلی دانش در این زمینه، نظریههایی که میخواهید به همراه فرضیههایی که باید آزمایش شوند، نحوه اندازهگیری سازهها، روش تحقیقی که باید به کار گرفته شود و چرا، و استراتژی نمونه گیری مطلوب. آژانس های تأمین مالی معمولاً برای انتخاب بهترین پیشنهادها برای تأمین مالی به چنین پیشنهادی نیاز دارند. حتی اگر برای یک پروژه تحقیقاتی به دنبال بودجه نباشید، یک پیشنهاد ممکن است به عنوان وسیله ای مفید برای جستجوی بازخورد از سایر محققان و شناسایی مشکلات بالقوه پروژه تحقیقاتی باشد (به عنوان مثال، آیا برخی سازه های مهم در مطالعه گم شده اند) قبل از شروع جمع آوری داده ها. این بازخورد اولیه بسیار ارزشمند است زیرا اغلب پس از جمعآوری دادهها در یک مطالعه تحقیقاتی، برای اصلاح مشکلات حیاتی دیر است.
محقق با تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی (موضوعات)، چه چیزی (مفاهیم) را اندازه گیری کند و چگونه داده ها را جمع آوری کند (روش تحقیق)، اکنون آماده است تا وارد مرحله اجرای تحقیق شود. این شامل آزمایش آزمایشی ابزارهای اندازه گیری، جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل داده ها است.
آزمایش آزمایشی بخش اغلب نادیده گرفته شده اما بسیار مهمی از فرآیند تحقیق است. این به شناسایی مشکلات احتمالی در طرح تحقیق و/یا ابزار دقیق شما کمک می کند (مثلاً اینکه آیا سؤالات پرسیده شده برای نمونه هدف قابل درک است یا خیر)، و اطمینان حاصل شود که ابزار اندازه گیری مورد استفاده در مطالعه معیارهای قابل اعتماد و معتبر سازه های مورد علاقه هستند. نمونه آزمایشی معمولاً زیرمجموعه کوچکی از جامعه هدف است. پس از یک آزمایش آزمایشی موفقیت آمیز، محقق می تواند با استفاده از جامعه نمونه گیری به جمع آوری داده ها ادامه دهد. داده های جمع آوری شده بسته به روش تحقیق مورد استفاده ممکن است کمی یا کیفی باشد.
پس از جمعآوری دادهها، دادهها به منظور نتیجهگیری در مورد سؤالات مورد علاقه تحقیق، تجزیه و تحلیل و تفسیر میشوند. بسته به نوع داده های جمع آوری شده (کمی یا کیفی)، تجزیه و تحلیل داده ها ممکن است کمی (به عنوان مثال، استفاده از تکنیک های آماری مانند رگرسیون یا مدل سازی معادلات ساختاری) یا کیفی (به عنوان مثال، کدگذاری یا تحلیل محتوا) باشد.
مرحله نهایی تحقیق شامل تهیه گزارش نهایی تحقیق است که کل فرآیند تحقیق و یافته های آن را در قالب یک مقاله پژوهشی، پایان نامه یا تک نگاری مستند می کند. این گزارش باید با جزئیات تمام انتخاب های انجام شده در طول فرآیند تحقیق (به عنوان مثال، تئوری مورد استفاده، سازه های انتخاب شده، اقدامات مورد استفاده، روش های تحقیق، نمونه گیری، و غیره) و چرایی، و همچنین نتایج هر مرحله از فرآیند تحقیق را مشخص کند. فرآیند تحقیق باید با جزئیات کافی شرح داده شود تا به سایر محققان اجازه دهد مطالعه شما را تکرار کنند، یافته ها را آزمایش کنند، یا ارزیابی کنند که آیا استنباط های به دست آمده از نظر علمی قابل قبول هستند یا خیر. البته داشتن یک پروپوزال تحقیقاتی آماده، روند نگارش گزارش نهایی را بسیار ساده و تسریع می کند. توجه داشته باشید که تحقیق هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه فرآیند تحقیق و نتایج آن برای نسل های آینده مستند شود. چنین مستنداتی برای پیشرفت فزاینده علم ضروری است.
اشتباهات رایج در تحقیق
فرآیند تحقیق مملو از مشکلات و مشکلات است و محققان تازه کار اغلب پس از صرف زمان و تلاش قابل توجهی در یک پروژه تحقیقاتی، متوجه می شوند که به سؤالات تحقیق آنها به اندازه کافی پاسخ داده نشده است، یا یافته ها به اندازه کافی جالب نبوده است، یا اینکه پژوهش از کیفیت علمی «قابل قبول» برخوردار نبود. چنین مشکلاتی معمولاً منجر به رد مقالات تحقیقاتی توسط مجلات می شود. برخی از اشتباهات رایج در زیر توضیح داده شده است.
سوالات پژوهشی با انگیزه کافی اغلب اوقات، ما مشکلات “حیوان خانگی” خود را انتخاب می کنیم که برای ما جالب است اما برای جامعه علمی به طور کلی جالب نیست، یعنی دانش یا بینش جدیدی در مورد پدیده مورد بررسی ایجاد نمی کند. از آنجایی که فرآیند تحقیق مستلزم سرمایه گذاری قابل توجهی از زمان و تلاش از سوی محقق است، محقق باید مطمئن باشد (و بتواند دیگران را متقاعد کند) که سؤالات تحقیقی که به دنبال پاسخ آنها هستند در واقع با مشکلات واقعی (و نه مسائل فرضی) سروکار دارند. که بخش قابل توجهی از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد و در تحقیقات قبلی به اندازه کافی به آن پرداخته نشده است.
دنبال کردن مدهای پژوهشی یکی دیگر از اشتباهات رایج، پیگیری موضوعات «محبوب» با ماندگاری محدود است. یک مثال معمولی مطالعه فنآوریها یا شیوههایی است که امروزه رایج هستند. از آنجایی که تحقیقات چندین سال طول می کشد تا تکمیل و منتشر شود، این امکان وجود دارد که علاقه عمومی به این مدها تا زمانی که تحقیق تکمیل شده و برای انتشار ارسال شود، از بین برود. یک استراتژی بهتر ممکن است مطالعه موضوعات “بی زمان” باشد که همیشه در طول سال ها ادامه داشته اند.
مشکلات غیر قابل تحقیق برخی از مشکلات تحقیقاتی ممکن است تنها بر اساس شواهد مشاهده شده یا با استفاده از روشها و روشهای پذیرفتهشده در حال حاضر به اندازه کافی پاسخ داده نشوند. بهتر است از چنین مشکلاتی اجتناب شود. با این حال، برخی از مسائل غیرقابل تحقیق و به طور مبهم تعریف شده ممکن است اصلاح شوند یا به مسائل قابل تحقیق به خوبی تعریف شده و مفید تنظیم شوند.
روش های تحقیق مطلوب بسیاری از محققین تمایل دارند یک مسئله تحقیق را به گونه ای بازطرح کنند که با روش تحقیق مورد علاقه آنها (مثلاً تحقیق پیمایشی) سازگار باشد. این یک روند تاسف بار است. روشهای تحقیق باید به گونهای انتخاب شوند که به بهترین نحو با یک مسئله پژوهشی تناسب داشته باشند و نه برعکس.
داده کاوی کور برخی از محققان تمایل دارند ابتدا داده ها را جمع آوری کنند (با استفاده از ابزارهایی که از قبل در دسترس هستند)، و سپس بفهمند که با آن چه کاری انجام دهند. توجه داشته باشید که جمع آوری داده ها تنها یک مرحله از یک فرآیند طولانی و پیچیده برنامه ریزی، طراحی و اجرای تحقیق است. در واقع یک سری فعالیت های دیگر در یک فرآیند تحقیق قبل از جمع آوری داده ها مورد نیاز است. اگر محققان بدون چنین برنامه ریزی دقیقی به جمع آوری داده ها بپردازند، داده های جمع آوری شده احتمالاً نامربوط، ناقص یا بی فایده خواهند بود و تلاش های جمع آوری داده های آنها ممکن است کاملاً هدر رود. دادههای فراوان نمیتواند کمبودها در برنامهریزی و طراحی تحقیق و بهویژه فقدان سؤالات پژوهشی جالب را جبران کند.
بدون نظر