researchintell برای اینکه نوشتههایمان را در بهترین حالت خود نگه دارد، مطمئن میشود همیشه شخصی وجود دارد که بتواند به او نگاه کند. امروز، ما به ناتالی، رئیس بخش نویسندگی خود خوش آمد می گوییم. او یک الهام واقعی برای کل شرکت است، نه کمتر. او به عنوان یک چراغ روشن، نور را نشان می دهد و راه را برای تیم خود و هر نویسنده ای در researchintell هدایت می کند.
در مورد زندگی شخصی
چه چیزی باعث خنده شما می شود؟
میم های خنده دار، یا میم های واقعا خنده دار گاهی اوقات. ما این سنت را در تیم خود داریم که میم های مورد علاقه خود را با یکدیگر به اشتراک می گذاریم، بنابراین همیشه محتوای با کیفیت بالا وجود دارد.
چه نوع موسیقی گوش می دهید؟
فکر می کنم لیست پخش من کاملاً نامرتب به نظر می رسد، اما من عاشق Arctic Monkeys هستم و تقریباً به یکی از کنسرت های آنها رسیدم. تقریبا!
در مورد زندگی حرفه ای
چه چیزی را در شغل خود بیشتر دوست دارید؟
خلاقیتی که در موردش دارم در بیشتر موارد، من مقصد کلی را دارم که باید در نهایت به آن برسم، و این من هستم که تصمیم میگیرم چگونه به آنجا برسم. اوه، و همچنین تیم من!
چه چیزی یک نویسنده خوب را می سازد؟
چند بازخورد خوب ویراستاران، بخشی از انگیزه و، همانطور که نویسندگان ما میگویند، دستورالعملهای آپلود شده به موقع.
. برای ما کمی در مورد خودتان بگویید چه کاری انجام می دهید و برای چه مدت؟
من رئیس بخش نویسندگان هستم. در واقع، این سومین سالگرد من در اینجا در researchintell در روز جمعه است. و این خیلی عجیب است، زیرا وقتی تازه به اینجا آمدم اینطور بود که «باشه، من فقط به لپ تاپ و فنجانم نیاز دارم. من حداکثر 2 ماه را اینجا می گذرانم و بعد چیز بهتری پیدا خواهم کرد.
صبر کنید صبر کنید. چرا؟
انتظار نداشتم کار واقعی باشد. فکر می کردم این چیزی موقتی است تا زمانی که چیز مناسب تری پیدا کنم. ببینید، من یک مهندس حمل و نقل هوایی هستم. من نمی توانم یک هواپیما را تعمیر کنم، اما می توانم حجم کار را سازماندهی کنم، بنابراین اشتباه نمی شود. بنابراین، کاری که من در طول تحصیل انجام دادهام، برنامهریزی حملونقل است، مانند ارزش اقتصادی، هزینه بلیطها، چرا به این صورت، چند عدد باید بفروشیم و غیره. من واقعاً فکر نمی کردم این کاری باشد که برای سه سال انجام دهم. و من تقریباً دو سال است که مدیر تیم بزرگمان هستم – الان چهارده نفر داریم.
قبلا چیکار میکردی؟
قبل از EduBirdie، من به عنوان یک نماینده پشتیبانی در یک شرکت دیگر کار می کردم. همچنین با نویسندگان سر و کار داشت، بنابراین زمانی که وارد شدم تجربه ای داشتم. و اینجا قبل از مدیر شدن با نویسندگان جدید سر و کار داشتم. اصولاً همه نویسندگان جدیدی که در مرحله انتخاب تایید می شدند به من مراجعه می کردند و من باید با سوالات زیادی دست و پنجه نرم می کردم. من در واقع به راهنماهای ارتباطی که در آن زمان ایجاد کردم افتخار می کنم.
بنابراین، شما در ابتدا گفتید که این یک کار موقت است. قرار بود شغلی مرتبط با رشته تحصیلی خود را دنبال کنید؟
من به آن فکر کردم. بسیاری از افرادی که در دانشگاهم با آنها درس خواندم رفتند تا کاری انجام دهند، مثلاً مربوط به هوانوردی. و وقتی می شنوم که آنها در مورد کاری که در طول روز انجام می دهند صحبت می کنند، احساس می کنم که واقعاً این کار من نیست. بوروکراسی زیادی وجود دارد، قوانین زیادی که باید رعایت کنید، کارهای زیادی که نمی توانید انجام دهید وجود دارد. بنابراین من میگفتم «نه، اول چیز دیگری را امتحان میکنم». بنابراین، ترجیح میدهم در حال حاضر مسافر باشم و با زمینهای که شما برای پول مقاله مینویسید ، همراه باشم ، نه فقط برای جمعآوری کاغذ. برای من به اندازه کافی خوب کار می کند.
چه شد که ماندی؟
مردم. من واقعاً عاشق تیمی هستم که در آن زمان داشتم و اکنون دارم. این یک چالش بود. تیم بسیار رشد کرده است و اکنون در کشورهای مختلف قرار داریم. من فضایی را که داریم دوست دارم و با افتخار می گویم تیم من یک تیم واقعی است. ما اغلب با کارکنان معمولی کار می کنیم. حتی در تعطیلات، کار شما هرگز متوقف نمی شود. شما همیشه شکایت دارید، همیشه نویسنده های جدید دارید، همیشه برنامه های جدید دارید. من تا به حال ندیده ام که مردم بگویند: «من خیلی کار دارم، اما تو حتی بیشتر. پس بگذار بخشم را تمام کنم و کمی از تو بردارم.» بدون اینکه چیزی براش بگیرم تیم من فقط برای یکدیگر هستند. بعضی ها 4 سال، 5 سال اینجا کار می کنند.
تیم شما چهارده نفر دارد، درست است؟ بچه ها واقعا چه کار می کنید؟
خوب، بیایید این کار را مرحله به مرحله انجام دهیم. ما یک تیم از سردبیران داریم. آنها مستقیماً به من گزارش نمی دهند. آنها رهبر تیم خود را دارند. این ویراستاران نیستند که با مشتریان ما کار می کنند. آنها با نویسندگان دانشگاهی و ویراستارانی که این کار را انجام می دهند کار می کنند. و سردبیران ما، آنها در واقع مقالات را ویرایش نمی کنند. آنها را درجه بندی می کنند. آنها بررسی می کنند که نویسندگان در پلتفرم چگونه کار می کنند. آنها مقالات خود را بررسی می کنند و نمرات خود را در مواردی مانند گرامر، علائم نگارشی، ساختار، قالب بندی و غیره قرار می دهند. هشت پارامتر وجود دارد، حدس می زنم. این پارامترها به یک نمره متوسط میرسند، که اساساً بر هر کاری که نویسندگان در وبسایت انجام میدهند تأثیر میگذارند: چه سفارشهایی را میبینند، چه تعداد، چه زمانی و غیره.
صبر کنید، اما نویسنده ها خودشان سفارش هایشان را انتخاب می کنند، اینطور نیست؟
خوب، بله، آنها انجام می دهند. اما سیستم توصیه ما سفارشات را فیلتر می کند، بنابراین نویسنده فقط موارد مربوطه را بر اساس صلاحیت و عملکرد آنها دریافت می کند. این بخشی از کار ویراستاران ما است. یکی دیگر از آنها این است که آنها بازخورد دقیقی را برای نویسندگان ارسال می کنند تا در مورد هر جزئیات کوچک در مقاله، هر اشتباهی نظر دهند. بنابراین، آنچه نویسنده می بیند این اطلاعات عظیمی است که آنها می توانند مطالعه کنند، روی آن کار کنند و بهبود ببخشند.
خب، واضح است که تیم شما همه مقالهها را نمیخواند. تعداد آنها بسیار زیاد است. بچه ها چقدر نویسنده خاص را چک می کنید؟ اگر نویسنده بهبود یابد، میتواند برای شما پیامی مانند «فکر میکنم بهتر شدم» را برای شما ارسال کند. آیا اول از همه نمرات خود را می بینند؟ آنها به وضوح بازخورد را می بینند اما نمرات.
نه، این کار را نمی کنند. آنها فقط توصیه های کلی را می بینند. ما پنج مقاله اول هر نویسنده جدید را بررسی می کنیم. پس از آن، 6 مقاله از هر نویسنده را در هر سه ماه بررسی می کنیم. جدای از آن، مشتریان پس از دریافت مقالات خود به آنها امتیاز می دهند. ما همیشه نویسنده را بررسی می کنیم که آیا شکایتی وجود دارد یا مانند علامت های 1 یا 2 ستاره از مشتریان وجود دارد. اگر چند مورد منفی وجود داشته باشد، نویسنده را مشروط می کنیم و همه کارهای آنها را زیر نظر می گیریم. به علاوه برخی از بررسی های تصادفی گاه به گاه. این برای سردبیران است.
اعضای تیم، بله.
یک نفر هم داریم که با اپلیکیشن ها کار می کند. این غربالگری اولیه است. هنگامی که نویسندگان در پلت فرم ثبت نام می کنند، باید آزمون انگلیسی را پشت سر بگذارند و مقاله درخواست را ارسال کنند. بنابراین، او آن مقالات را بررسی می کند و مصاحبه هایی را برای بررسی اسناد ترتیب می دهد.
اوه، شما فوراً اسناد را چک می کنید؟
بله حتما. مسائلی وجود داشته است
مسائل؟
مانند زمانی که شخصی یک شناسه ارسال می کند، اما در واقع یک شخص کاملاً متفاوت است. مثل جوانان یا حتی نوجوانانی که شناسنامه یک فرد 60 ساله را نشان می دهند. مردم اغلب این کار را انجام می دهند تا حساب را بعدا بفروشند، و این بدترین است.
اوه وای. بنابراین من ده مقاله را دوست دارم، شهرت پیدا می کنم و آن را به کسی می فروشم؟
دقیقا. حتی از خود نوشتن هم سود بیشتری دارد. این حساب می تواند تا چند هزار دلار هزینه داشته باشد. فقط برای گرفتن اکانت
چگونه با آن مبارزه می کنید؟
خوب، ما گروه هایی را که این اکانت ها در آنها فروخته می شود، رصد می کنیم. ما این سیستم را توسط بخش فناوری اطلاعات خود توسعه داده ایم. اساساً، نظارت می کند که آیا نویسنده فعالیت مشکوکی در حساب خود دارد. مثل اینکه ثبت نام کرده بودند و 3 سال از فیلادلفیا کار کردند و حالا ناگهان در تورنتو هستند. یا شخصی شماره تلفن را تغییر داده و اکنون یک حساب به حساب دیگری پیوند داده شده است. ما همیشه آن را دوبار بررسی می کنیم. فقط برای اطمینان می توانیم یک بررسی شناسه جدید بخواهیم. می توانیم نگاهی به مقالات بیندازیم، کار را با هم مقایسه کنیم.
بیایید با تیم ادامه دهیم.
نفر بعدی یک مربی جدید نویسنده است. این دختری است که پروفایل نویسندگان جدید را بررسی می کند و به سؤالات مربوط به پلت فرم پاسخ می دهد. گاهی نویسندگان جدید از اینکه نمی توانند به اندازه دلخواهشان کار کنند ناراحت می شوند و می خواهند بروند. بنابراین، او تلاش می کند تا آنها را بمانند، به آنها کمک می کند تا اولین سفارش ها را دریافت کنند. آن نویسندگان قبلا تأیید شده اند، و این بدان معناست که آنها خوب هستند. ایجاد انگیزه برای ماندن در آنها آسانتر از جستجو و بررسی موارد جدید است.
هر کس دیگری؟
سپس 3 نفر داریم که شکایات مشتریان از سفارشات و نویسندگان را بررسی می کنند.
بنابراین، آنها به تیم پشتیبانی شکایت می کنند و آن را به شما منتقل می کنند؟
آره. مدیر پروژه هم داریم. او مطمئن می شود که نویسندگان خوشحال هستند، با چیزهای غیرعادی سروکار دارند. اکنون، او در حال کار بر روی سیستم پاداش برای نویسندگان است. ما هر فصل هم بین نویسندگانمان مسابقه داریم. بنابراین، او آن را سازماندهی می کند.
از خودت به عنوان یک شخص به من بگو. شما در اوقات فراغتتان چه می کنید؟
من عاشق مسافرت هستم. من از 18 سالگی خودم خیلی سفر کردم.
منظورت تنهاست؟
آره.
حالا کجا بودی؟
اصولاً همه کشورهای اروپایی. سفر نکردن در طول کووید بسیار چالش برانگیز بود. اما فرصت های دیگری را باز کرد. من به دفتر ما در بلغارستان سفر کرده ام. من چیزی در مورد بلغارستان نمی دانستم و به طرز شگفت انگیزی واقعاً خوب بود. خیلی خوب بود، حتی درخواست کردیم اقامتمان را برای چند روز تمدید کنیم. من عاشق سفر هستم. اگر بخواهم شغلی را انتخاب کنم، راهنمای تور خواهم بود.
پس چرا این کار را نمی کنی؟
*می خندد* خوب، می دانی چطور پیش می رود. و به خصوص با آب و هوای ما. باران، برف، نه ممنون
خوب، بیایید تصور کنیم. شما در یک کشور جدید، شهر، هر کجا که باشد هستید. چه کاری را اول انجام میدهید؟ اماکن دیدنی، کافهها، موزهها را بررسی میکنید؟
بستگی داره واقعا من عاشق رفتن به دریا هستم، اگر دریا باشد. اگر بخواهم با مردم آشنا شوم، می توانم در هاستل ها بمانم و دوستان جدیدی پیدا کنم. اگر بخواهم تنها بمانم، تنها می مانم.
معمولا چه کسی مکالمه را شروع می کند؟
میتونه من باشم می تواند افراد دیگری باشند. هر دو. همیشه به صورت تصادفی اتفاق می افتد. حتی اینجا، در خانه، مردم اغلب از من راهنمایی میپرسند. نمی دانم چرا.
سرگرمی دیگری که می خواهید به اشتراک بگذارید؟
فیلم های قدیمی را هم دوست دارم. سیاه و سفید.
خب، آن وقت فیلم مورد علاقه شما چیست؟
من عاشق کازابلانکا و تعطیلات رومی هستم. من زمان زیادی را با تیمم می گذرانم. قبل از همهگیری، ما همیشه در دفتر بازیهای رومیزی انجام میدادیم. سپس همه گیری ها شروع شد، بنابراین همه ما مجبور شدیم به صورت آنلاین حرکت کنیم، و در واقع سرگرم کننده تر شد. ما در شهرهای مختلف، در کشورهای مختلف واقع شدهایم و بازیهای رومیزی واقعاً چیزی است که ما را به هم نزدیک میکند.
چی بازی میکنی؟
این بازی زمانی وجود دارد که شما باید چیزی را بکشید و افراد دیگر باید حدس بزنند. همچنین یک بازی به نام Codenames وجود دارد. شما فهرستی از کلمات دارید و باید آنها را با یک کلمه مشترک به روشی که فقط تیم شما آن را حدس میزند، یکی کنید.
بدون نظر